یک پرستار بچه آمریکایی، مسئول مراقبت از یک کودک شده که در خانواده ای انگلیسی زندگی میکند. در کمال تعجب اینن کودک یک عروسک است؛ اما بعد از مدتی که از نگهداری آن میگذرد پرستار متوجه میشود این عروسک جان دارد و …
The Boy 2016
خلاصه داستان The Boy 2016 :
پسر (انگلیسی: The Boy) یک فیلم آمریکایی ترسناک روانشناسانه ۲۰۱۶ است که توسط ویلیام برنت بل اما با ورود به خانه خانواده هیلشر، متوجه میشود که پسر این خانواده در واقع یک عروسک است. گرتا کمکم میفهمد که براهامز عروسکی جان دارد و به اراده خودش حرکت میکند. او با صاحب یک خواربار فروشی نزدیک خانه به نام مالکُلم (Malcolm) آشنا میشود که حقایق بسیاری را از خانواده هیلشر میداند و از طریق او متوجه میشود که براهامز در کودکی با دختری همسن خودش دوست بوده که مدتی بعد جسد آن دختر درحالی که جمجمه اش متلاشی شده پیدا میشود. The Boy is a 2016 American horror film[5] directed by William Brent Bell and written by Stacey Menear. The film stars Lauren Cohan and Rupert Evans. It is an international co-production between China and the United States. Filming began on March 10, 2015, in Victoria, British Columbia. STXfilms released The Boy in the United States on January 22. The film grossed $64 million worldwide on a $10 million budget. A stand-alone sequel, Brahms: The Boy II, was released on February 21, 2020. More
کارگردانی و توسط استیسی منیِر نوشته شدهاست. فیلمبرداری در ۱۰ مارس ۲۰۱۵ در ویکتوریای بریتیش
کلمبیا شروع شد و در تاریخ ۲۲ ژانویه ۲۰۱۶ منتشر شد. رتا ایوانز(Greta Evans) یک زن جوان اهل مونتانای
آمریکاست که به تازگی از همسرش جدا شده. گرتا از طرف خانوادهای انگلیسی برای پرستاری از پسرشان به
نام براهامز هیلشر(Brahmz Heelshire) در برابر حقوق بسیار زیادی استخدام میشود و به انگلیس میرود.
خانم و آقای هیلشر با این عروسک درست مانند پسرشان رفتار میکنند و از گرتا هم میخواهند همین کار
را انجام دهد و قوانینی را رعایت کند که شامل بیدار کردن براهامز رأس ساعت معین، عوض کردن لباسهایش،
کتاب و شعر خواندن و پخش موسیقی مورد علاقه اش است. والدین براهامز بعد از دادن آموزشهای لازم به
گرتا، خانه را به قصد سفر کوتاهی ترک میکنند و براهامز را به گرتا میسپارند. در این بین گرتا متوجه میشود
که عروسکی که از آن نگهداری میکند گهگاهی خود به خود جابهجا میشود و بیشتر وقتها به او زل میزند. : Synopsis